تا قبل از آن کوچههای تهران خاکی بود و بیشتر کوچهها کج و معوج و مخروبه بود و حیوانات بارکش و زباله و گردوخاک آن را نازیباتر هم میکرد. ناصرالدینشاه وضع چنین خیابانهایی را برای پایتخت یا حداقل برای ارگ سلطنتی دوست نداشت. چند سال قبل از تخریب حصار صفوی و ساخت حصار ناصری دستور داد تا معابر اطراف ارگ، سنگفرش شود تا کالسکه سلطنتی از راه هموار تردد کند.
بعد هم برای آزاد شدن استفاده مردم از کالسکه چنین فرمانی داد: «چون همت ملوکانه مصروف بر این است که اسباب آلودگی و استراحت و تسهیل امور که در بعضی از دولتهای فرنگستان معمول است در دولت نیز شیوع یابد. از جمله کالسکهسواری است که پیش از این قرار نبود که هرکسی داشته باشد.
در این اوقات مقرر فرمودند که هرکسی بتواند کالسکه به راه بیندازد و سوار بشود از چاکران دولت و اعیان و رعایا در سفرها یا در موکب ملوکانه ماذون است.» سلطان صاحبقران بعد از این فرمان مهمتری صادر کرد تا راه هموار شود چون کالسکه بیراه معنی نداشت.
«چون در این اوقات قرار شده که روزبه روز کالسکه در تهران زیاد شود و باید راه عبور کالسکه هموار و خوب باشد لهذا قرار است کوچههای ارگ پادشاهی را کلاً سنگفرش کنند. طوری که هم عبور اسب و کالسکه به آسانی بشود و هم پیاده به استراحت بگذرد.» همه این اتفاقات مربوط به 150سال پیش است. سالها زمان نیاز بود تا محتسبها و داروغهها جای خود را به شهرداران بدهند و شهر مرتب و منظم پدید آید و آبروی دولت ناصری نزد عابران داخلی و خارجی حفظ شود.
نظر شما